جونت بشم صلوات بفرست
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
کجایند مردان بی ادعا... کجایند مردان بی ادعا... کجایند مردان بی ادعا... کجایند مردان بی ادعا... کجایند مردان بی ادعا... کجایند مردان بی ادعا... کجایند مردان بی ادعا... کجایند مردان بی ادعا... کجایند مردان بی ادعا... کجایند مردان بی ادعا...
درباره وبگاه

تمامی مطالب این وبلاگ مورد تایید همسر شهید حسن انتظاری می باشد.
خرسندیم که ایشان با نظرات و راهنمایی های خوب خود ما را همراهی می کنند.
*****************
این وبلاگ هر 5 روز یک بار به روز رسانی می شود.
*****************
در صورتی که تمایل دارید با ما همکاری داشته باشید می توانید از طریق ایمیل زیر با ما ارتباط برقرار کنید.
hasanentezari93@gmail.com
*****************
خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهاى فرهنگى-هنرى بروید
و پذیراى جوانها باشید.
با روى خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. مدارا کنید. ممکن است ظاهر زننده‌اى داشته باشند.
بعضى از همینهائى که در استقبالِ امروز بودند و شما الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائى بودند که در عرف معمولى به
آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد.
حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه،
دل، متعلق به این جبهه است؛
جان، دلباخته‌ى به این اهداف و آرمانهاست.
او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است،
نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمى‌بینند
گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم
آیا تو چنان که مینمائى هستى؟
ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.
بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.
***بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب، آیت الله خامنه ای***
موضوعات

زندگی نامه شهید حسن انتظاری (۷)
شهید حسن انتظاری (۴۵)
وصیت نامه شهید حسن انتظاری (۳)
شهادت در راه خدا (۱۰)
کمک برای برپایی روضه (۱)
110 گناه روزمره (۲۰)
احادیث در مورد شهید و شهادت (۷)
آیات قرآن در مورد شهادت و شهید (۳)
شهید احمد علی نیری (۳)
فواید صلوات (۲)
نامه قاسم سلیمانی به معصومه آباد (۱)
مرحومه فهیمه بابائیانپور (۱)
شهید صادق زاده (۱)
آمنه وهاب زاده (۱)
شهید رضا میرزائی (۱)
داستان های جالب (۶۸)
توهین به پیامبر اسلام (۱)
حاج کاظم میر حسینی (۲)
شهید عزالدین (۱)
شهید محمد معماریان (۱)
ختم زیارت عاشورا (۲)
تکاور شهید ابوالفضل عباسی (۱)
شهید علی کمیلی فر (۱)
جنگ نرم (۲)
بیانات رهبری (۹)
معصومه اباد (۱)
شهید سید مرتضی دادگر (۱)
مادر شهیدان فاطمی و رهبری (۱)
زندگی امام خامنه ای (۱)
حدیث و سخن بزرگان (۱۳)
مناسبت های تقویم (۴۸)
شهید احمدی روشن (۱)
ازدواج (۷)
شهید ناصرالدین باغانی (۱)
جملات تکان دهنده (۲۹)
شهید حجت الله نعیمی (۱)
شهید عباس بابایی (۲)
شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی (۲)
شهید مرحمت بالازاده (۱)
شهید همدانی (۱)
قاری شهید محسن حاجی حسنی (۱)
شهدای مدافع حرم (۶)
میثم مطیعی (۱)
متفرقه (۳۱)
آیت الله بهجت (۲)
شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی) (۱)
بقیه ی شهدای عزیز (۲۴)
آیت الله مجتهدی تهرانی (۲)
حاج حسن تهرانی مقدم (۱)
آرشیو مطالب
احادیث در مورد شهید و شهادت
نویسنده خادم الشهدا در شنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۴۳ ق.ظ | ۰
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید :بالاتر از هر کار خیری، خیر و نیکی دیگری است تا آنکه فردی در راه خدا کشته شود، و بالاتر از کشته شدن در راه خدا خیر و نیکی نیست.      وسائل الشیعه، ج11، ص10، حدیث 21

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود :شهادت برترین مرگهاست.   بحارالانوار، ج67، ص8، حدیث4

حضرت علی علیه السلام فرمود :مرگ، با شتاب و تعقیب کننده است((همه را دریابد)) نه ماندگان از دست برهند و نه فراریان او را بازدارند، گرامی ترین مرگ، کشته شدن است.  نهج البلاغه، خطبه123

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود :والاترین قتل، کشته شدن شهیدان است.نهج الفصاحه، ص668

حضرت علی علیه السلام فرمود :قسم به کسیکه جان فرزند ابیطالب در دست اوست، هزار ضربه شمشیر بر من آسانتر از مرگ در بستر است.   بحار الانوار، ج97، ص40، حدیث44 

ب



برچسب‌ها: حدیث , شهادت , شهید حسن انتظاری , مرگ یا شهادت ,
احادیث در مورد شهید و شهادت
نویسنده خادم الشهدا در دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۳، ۱۲:۴۷ ق.ظ | ۱

حضرت علی علیه السلام فرمود :ای مردم همانا ایستادگان و فراریان را از مرگ گریزی نیست و هر کس به مرگ طبیعی نمیرد کشته می شود و شهادت بهترین مرگ است و سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، هزار ضربه شمشیر آسانتر است بر من از مرگ در بستر.وسائل الشیعه، ج11، ص8، حدیث12

  حضرت امام سجاد علیه السلام فرمود :کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست.بحار الانوار، ج45، حدیث  118

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود :قسم به آنکه جانم به دست اوست((اگر نبود اینکه جمعی از مومنین خوش ندارند)) دوست داشتم که در راه خدا نه یکبار و دوبار، که چندین بار زنده گشته و بار دیگر کشته گردم.صحیح بخاری، ج4، ص21، باب تمنی الشهاده

حضرت علی علیه السلام فرمود :خدایا، ای پروردگار آسمان برافراشته … اگر ما را بر دشمنان پیروز گرداندی، از ستم و تجاوز دورمان دار و بر حق استوارمان گردان و اگر دشمنان بر ما پیروز شدند، شهادت را روزیمان فرما و از فتنه بازمان دار.نهج البلاغه، خطبه170

حضرت علی علیه السلام در پایان عهدنامه خود به مالک اشتر نوشت :من از خدا به گشایش رحمت و بزرگی قدرتش(بر آنکه هر چه بخواهد عطا می کند) می خواهم که پایان زندگی من و تو را به نیکبختی و شهادت قرار دهد.نهج البلاغه نامه



برچسب‌ها: جملات آموزنده , حدیث , شهادت , شهید حسن انتظاری , مالک اشتر ,
وصیت نامه شهید حسن انتظاری
نویسنده خادم الشهدا در چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۱۲ ق.ظ | ۰

شهید انتظاری چندین بار وصیت نامه نوشتند که متن زیر متعلق به آخرین وصیت نامه ی ایشان می باشد:

بسم الله الرحمن الرحیم

"و من یقاتل فی سبیل الله فلیقتل او یغلب فسوف نؤتیه اجرا عظیما"

و کسی که به جنگ در راه خدا بپردازد. پس کشته شود یا پیروز شود به زودی اجری بزرگ خواهیم داد.

با درود و سلام بر محمدابن عبد الله و جانشینان بر حقش مخصوصا حضرت مهدی عج الله تعلی فرجه الشریف و نائب بر حقش امام امت خمینی بت شکن و درود بی پایان بر گلگون کفنان ایران.

این وصیت نامه ای را صبح روز دوشنبه 20/12/63 می نویسم. الان تمام نیروها آماده هستند که شب شود و عملیات را به یاری خدا شروع کنند. ای خدای عزیز، ای معبود دل ها، ای یاور بی پناهان، مرا دریاب و از این زندگی فانی دنیا نجات ده که جز معصیت و گناه چیزی نیست هم چنان که خودت در قرآنت فرموده ای:

و ما الحیوه الدنیا الا لعب و لهو

دنیا جز بازیچه ی کودکان و هوسرانی بی خردان هیچ نیست.

پس چه بهتر است که انسان از این دنیا کوچ کند و به دنیای دیگر که همیشگی و نیکوتر است برود. ای خدا، تو خود می دانی که من هیچ سرمایه و مالی ندارم که در پیشگاه تو تقدیم کنم تا از من راضی شوی فقط یک جان دارم. ای خدا به زهرای اطهر تو را سوگند می دهم که این جان ناقابل من را خریدار باشی چون می ترسم بعد از عملیات سالم باشم و این دنیا مرا گول بزند و جذب خود کند. آن وقت است که باید سر به بیابان بگذارم و آنقدر ناله و زاری کنم تا تو از من راضی شوی. ای خدای عزیز! خود شاهد هستی که من چقدر گناه کردم. از گناهانم در گذر تا شاید مرا در روز قیامت در کنار ائمه اطهار قرار دهی.

تصویر شهید انتظاری

ای مردم ایران شما خیلی به جبهه ها کمک کرده اید. این را بدانید که شما الان در محضر خداوند امتحان می شوید.خوش به حال آن افرادی که در محضر خداوند با موفقیت بیرون می آیند و وای به حال آن افرادی که جذب دنیا شده اند و غافل از این امتحان هستند. ای خوبان عالم در حق این مردم غافل دعا کنید که خداوند آن ها را نجات دهد ما همه محتاج خدا هستیم. اگر خدا دست محبت و لطفش را از سر ما بردارد، در همان آن سقوط می کنیم. به خدا پناه ببریم تا رستگار شویم.

و هر چه شما کردید به رهنمودهای امام این مرد خدا و تقوی گوش دهید. تا این مرد بزرگوار بالای سرمان است تا آن جا که در توان دارید در حقش دعا کنید تا خداوند عمر ایشان را تا ظهور حضرت مهدی عج الله تعلی فرجه الشریف طولانی گردد. ای جانم به فدای این رهبر. خدایا تمام عمرم را فدای عمر امام عزیز کن.

و شما هر چه کردید، علما و روحانیت....

ای پدر و مادرم، شما در حق من خیلی زحمت کشیده اید و من خیلی کوتاهی کرده ام. مرا ببخشید و عفو کنید، باشد که اگر شهید شدم در روز محشر شما را شفاعت کنم و در مرگ من هیچ ناراحت مباشید که خدا یار و مدد کار شما هست و اگر می خواهید گریه کنید فقط برای امام حسین علیه السلام گریه کنید و ضمنا سلام مرا به برادرم برسانید و بگویید که من ایشان را خیلی دوست دارم و بی نهایت به ایشان علاقه مند هستم. هرچه کردند برای اسلام و قرآن باشد. ضمنا خواهرانم را هم سلام برسانید و بگویید نماز و روزه و طاعتشان را زیاد کنند که فردای قیامت هیچکس بدادشان نمی رسد. در پایان سلام مرا به دوستان و آشنایانم برسانید، مخصوصا برادران سپاه

 اگر باشد قرار آخر بمیرم

نمی خواهم که در بستر بمیرم

نمی خواهم که همچون شمع سوزان

بریزم اشک و در آذر بمیرم

دلم خواهد که در فصل جوانی

میان جبهه و سنگر بمیرم

خدایا نصیبم کن در این حمله

که همچون خون و هم خنجر بمیرم

پایان دیدار کربلا

حسن انتظاری

شهید انتظاری با پدرش

این عکس متعلق است به شهید حسن انتظاری و پدر بزرگوارشان

و همچنین وصیت نامه ای جداگانه برای همسر مهربانشان  بدین شرح نوشتند:

ای همسر مهربانم، من معلوم نیست که در این عملیات شهید بشوم و می دانم تو تحمل این را نداری که در نبود من زندگی را ادامه بدهی ولی این را بدان تو باید خودت را تسلیم خداوند کنی که دل ها همیشه به یاد او آرام می گیرد. این راهی است که باید همه برویم یکی زودتر و یکی دیرتر. همه مسافر هستیم. تو اگر می خواهی در این راه موفق باشی همیشه نعمت های خدا را شکرگذار که هر چه از طرف دوست بیاید نیکو است.

همسرم، همیشه تو را دوست دارم و به تو علاقه مند هستم و می دانم که تو هم عاشق شهادت هستی. من در حق شما دعا می کنم تا خداوند این درجه عظیم را به تو و من بدهد و مرا ببخشید که اگر در زندگی کوتاهی کرده ام. ان شاالله اگر خدا به من توفیق شهادت داد، تو را در روز قیامت شفاعت می کنم. فقط باید مراقب خودت باشی که شیطان وسوسه در وجودت نکند. همیشه پناه به خدا ببر.

ضمنا من 2 ماه روزه دارم اگر توانستی برایم بگیر.

حسن انتظاری

تصویر شهید انتظاری



برچسب‌ها: تصویر شهید انتظاری , جملات زیبا , سخنان آموزنده , وصیت نامه شهید حسن انتظاری , پدر شهید انتظاری ,
آیاتی از قرآن در مورد شهادت-قسمت اول
نویسنده خادم الشهدا در جمعه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۳، ۱۲:۴۹ ق.ظ | ۰
والذین قتلوا فی سبیل الله فلن یضل اعمالهم  

ترجمه:و آنان که در راه خدا کشته شدند اعمالشان را باطل نمی کنند. 

سیهدیهم و یصلح بالهم  

ترجمه: زود است که هدایتشان کند و کارهایشان را به صلاح آورد .

وید خلهم الجنة عرفها لهم 

 ترجمه: و به بهشتی که بر ایشان وصف کرده است داخلشان سازد. 

 سوره محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آیات 5،4 و6 

 ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقا فی التوریة و الانجیل و القرآن و من او فی بعهده من الله فاستبشرواببیعکم الذی با یعتم به و ذلک هم الفوز العظیم 

ترجمه: خدا از مومنان جان ها و مال هایشان را خرید، تا بهشت از آنان باشد در راه خدا جنگ می کنند چه بکشند چه کشته شوند وعده ای که خدا در تورات و انجیل و قرآن داده است به حق به عهده اوست و چه کسی بهتر از خدا به عهد خود وفا خواهد کرد بدین خرید و فروخت که کرده اید شاد باشید.  

سوره توبه آیه 111   

من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا 

ترجمه: از مومنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند بعضی بر سرپیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهند و هیچ پیمان خود دگرگون نکرده اند.   

 احزاب آیه 23



برچسب‌ها: آیات قران , آیات قران در مورد شهادت , جملات آموزنده , سخنان بزرگان , شهید , شهید حسن انتظاری ,
آیاتی از قرآن در مورد شهادت --قسمت دوم
نویسنده خادم الشهدا در يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۳، ۱۲:۵۰ ق.ظ | ۰
تو منون باالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله بالموالکم و انفسکم ذ لکم خیر لکم ان کنتم تعلمون  

 

ترجمه: به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید و در راه خدا با جان و مال خویش جهاد کنید و این برای شما بهتر است اگر دانا باشید 

   سوره صف آیه  11  

یستبشرون بنعمة من الله و فضل و ان الله لا یضییع اجرالمومنین 

 ترجمه: آنان (شهدا) را مژده نعمت و فضل خدا می دهند و خدا پاداش مومنان را تباه نمی کند 

سوره آل عمران آیه 171  

فرحین بما اتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون 

 ترجمه : از فضیلتی که خدا نصیبشان کرده است شادمانند و به آن ها که در پی شان هستند وهنوز به آن ها نپیوسته اند بشارت می دهند که بیمی بر آن ها نیست و اندوهگین نشوند 

سوره آل عمران آیه 170 

والذین هاجروا فی سبیل الله ثم قتلوا اوماتوا لیرزقنهم رزقاً حسناً و ان الله لهو خیرالرازقین 

 ترجمه: و کسانی که در راه خدا جهاد کردند یا مهاجرت کردند سپس کشته شدند یا خود مردندخدا به رزقی نیکو روزی می دهد زیرا خدا بهترین روزی دهندگان است 

سوره حج آیه 58   

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون 

 ترجمه: کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان به ایشان روزی می دهد 

سوره آل عمران آیه 169 



برچسب‌ها: آیات قران در مورد شهادت , تفسیر آیات , جملات آموزنده , شهید , شهید حسن انتظاری ,
تحول
نویسنده خادم الشهدا در سه شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۳، ۱۲:۵۶ ق.ظ | ۰

ما نماز می خواندیم تا رفع تکلیف کرده باشیم، اما دقیقا می دیدم که احمد از نماز خواندن و مناجات با خدا لذت می برد. من در آن دوران نزدیک ترین دوست احمد بودم. ما رازدار هم بودیم. یک روز به او گفتم :

احمد، من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم. اما یه سوالی ازت دارم! من نمیدونم چرا توی این چند سال اخیر، شما در معنویات رشد کردی اما من ...

لبخندی زد و می خواست بحث را عوض کند اما من دوباره سوالم را تکرار کردم و گفتم:

حتما یه علتی داره ، باید برام بگی؟

بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت طاقتش رو داری؟

با تعجب گفتم طاقت چی رو؟

گفت: بشین تا بهت بگم.

نفس عمیقی کشید و گفت:

یه روز با رفقای محل و بچه های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی اون سفر نبودی.

همه ی رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگ تر ها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم.

بعد جایی رو نشان داد و گفت اونجا رودخانه است. برو از اونجا آب بیار. نسیم خنکی از سمت آب به سمت من آمدو از لابه لای درخت ها و بوته ها به رود خانه نزدیک شدم. تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم! بدنم شروع کرد به لرزیدن. نمیدانستم چه کار کنم! ...

برای مشاهده ی بقیه ی ماجرا به ادامه مطلب مراجعه کنید...

احمد علی نیری



برچسب‌ها: اتفاقات عجیب , ترک گناه , داستان های آموزنده , ستایش خدا , شهید احمد علی نیری , چشم برزخی ,
صلوات بر پیامبر و جانشینانش
نویسنده خادم الشهدا در پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۵۹ ق.ظ | ۰

عبداللّه بن محمّد بن عابد می‌گوید:

در سامرّا در خانه حضرت ابا محمد عسکری علیهالسلام به دیدارش رفتم، سال 255 هجری بود. از او خواستم صلوات بر پیامبر و اوصیای آن حضرت را بر من دیکته کند تا بنویسم. کاغذ بسیار هم با خودم برده بودم. حضرت، بی‌آنکه از روی نوشته‌ای املاء کند، بر من دیکته کرد و فرمود: بنویس...

این صلواتها نخست با درود بر خاتم پیامبران شروع شده، سپس بر امیرمؤمنان، بر حضرت فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین، آنگاه بر یکایک امامان علیهمالسلام و درباره هر کدام، صلواتی خاص با عبارات و اوصافی ویژه آمده است که اشاره به ابعاد شخصیت و فضایل و مناقب هر یک از آن زبدگان عالم آفرینش دارد.

در صلوات بر پیامبر، از آن حضرت با اوصافی همچون: حامل وحی، مبلّغ رسالات الهی، معلّم کتاب خدا، بر پا دارنده نماز و زکات و دعوت گر به دین حق یاد می‌کند و از آمرزش الهی در سایه توسّل به آن حضرت سخن می‌گوید، که مظهر رحمت الهی و جلوه بت‌شکنی و طاغوت ستیزی است و آیین او را برترین ادیان برمیشمارد.

در صلوات بر علیّ بن ابی طالب علیه السلام ،او را به عنوان برادر، جانشین و امانت دار علم و راز رسول خدا، زبان گویای حکمت نبوی، غم زدا از چهره پیامبر و درهم کوبنده کافران و فاجران معرّفی می‌کند و بر دوستان و موالیان او دعا و بر دشمنان و معاندانش نفرین میفرستد.

در صلوات بر حضرت زهرا علیه االسلام از مقامات والا، برگزیدگی، مظلومیّت، محروم شدنش از حق و جایگاهش نزد خدا و رسول سخن می‌گوید.

همچنین درباره یکایک امامان علیهمالسلام .

راوی می‌گوید:

آن حضرت همین طور میگفت و مینوشتم، تا پس از امام‌هادی علیه السلام به خودش رسید و توقّف کرد. از او علّتش را پرسیدم، فرمود: اگر نبود که این، دینی است که خداوند فرمانمان داده که ادا کنیم و به اهلش برسانیم، دوست داشتم درباره خود نگویم، لیکن دین است. بنویس.

آنگاه صلوات بر خود و سپس بر امامزمان علیه السلام را بیان می‌کند که صلوات بر امام عصر طولانیتر از صلوات دیگران است. در فرازی از آن چنین آمده است:

«خداوندا! عدالت را با او آشکار ساز، او را با یاری خود تأیید کن، یاورانش را یاور باش و دشمنانش را خوار گردان. به سبب او جبّاران کفر را در هم شکن و به وسیله او کافران و منافقان و همه ملحدان را نابود ساز، هر جا که باشند، در خاوران و باختران، در خشکی و دریا، در دشت و کوهستان. و با وجود او زمین را پر از عدالت کن و دین پیامبرت را غالب و چیره گردان».



برچسب‌ها: اثر صلوات , امام حسن عسگری , شهید حسن انتظاری , صلوات , عبداللّه بن محمّد بن عابد ,
عشق آسمانی
نویسنده خادم الشهدا در شنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۰۱ ق.ظ | ۰

حسن شیفته شهید صدوقی بود، آشنایی او با شهید از دوره دبیرستان شروع شد زمانی که به مجلس روضه و عزاداری در منزل آقای صدوقی می رفت.

نهضت اسلامی که شروع شد به صف انقلابیون پیوست. ارتباط و علاقه بین حسن و شهید صدوقی هم از همان زمان محکم شد. حسن اوایل با هیئت عزاداری محله گنبد سبز به خانه شهید صدوقی می رفت و در روضه ایشان سینه زنی می کرد. او عاشق شهید صدوقی بود. آن روزها من از حسن پرسیدم ایشان کی هستند که دم در ایستاده؟

می گفت ایشان آیت الله صدوقی امام جماعت و بزرگتر این شهر هستند و همه راهپیمایی های انقلاب هم زیر نظر ایشان صورت می گیرد. با گسترش انقلاب و زبانه های آن ، حسن در پخش اعلامیه خیلی فعالیت می کرد. چه در مدرسه و چه در سطح شهر. به طوری که وقتی مردم به ادارات دولتی حمله کردند حسن موفق شد دو دستگاه فتوکپی از ادارات بردارد و در گوشه ای که کسی فکرش را نمی کرد قایم کند. 

البته نهایت شجاعت و دلیری است که نوجوانی با این سن و سال دست به چنین عمل متهورانه ای بزند و از هیچ کس نترسد. به این وسیله اعلامیه های حضرت امام را که آقای صدوقی می دادند  را فتو می گرفت و به شهر های اصفهان، بندرعباس، کرمان و زاهدان می فرستاد و همچنین در سطح شهر توزیع می کرد در حالی که شانزده سال بیشتر نداشت!

علاقه حسن یک طرفه نبود شهید صدوقی هم متقابلا علاقه عجیبی به حسن داشت. وقتی به خاطر همین دستگاه ها مود تعقیب ساواک قرار گرفت زیر نظر شهید صدوقی از یزد به زاهدان رفت و مدت ها در آن جا ماند و مجددا به دستور شهید صدوقی دوباره برگشت و خودش را به شهربانی معرفی کرد و آن زمان ایشان و شهید پاک نژاد به خاطر نفوذی که داشتند بعد از 6 روز موجبات آزادی حسن را فراهم آوردند. 

راوی: احمد سلطانی، برگرفته شده از کتاب نشون به اون نشونی



برچسب‌ها: احمد سلطانی , انقلاب , شهید حسن انتظاری , شهید صدوقی , نشون به اون نشونی ,
نامه سردار قاسم سلیمانی به معصومه آباد
نویسنده خادم الشهدا در دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۰۵ ق.ظ | ۰

مجله مهر: «قاسم سلیمانی» فرمانده سپاه قدس ایران پس از خواندن کتاب «من زنده ام» دو یادداشت برای معصومه آباد نویسنده این کتاب نوشته است.

سلیمانی در نامه اول خود که آن را در بغداد نوشته است، حس خود را نسبت به این کتاب زیبا بیان کرده است. در این نامه آمده است: 

 

«بسمه تعالی

خواهرم، مثل همان برادرهای اسیرت همه جا با تعصب مراقبت می کردم کسی عکس روی جلد کتابت را نبیند. و در تمام کتاب با ناراحتی و استرس بدنبال این بودم که آیا کسی به شما جسارت کرد؟

آخر مجبور شدم روی عکست را با کاغذ بچسبانم تا نامحرمی او را نبیند.

برادرت

بغداد

«سلیمانی» 

در دومین نامه حاج قاسم که در «نینوا» نوشته شده، با اشاره به رشادت های معصومه آباد می گوید: «انشالله کتابت را به همه زبان ها ترجمه می کنم تا همه بدانند زینب بنت رسول الله چگونه بوده است.»

متن دومین نامه قاسم سلیمانی به این شرح است: 

 

«خواهر خوبم. در آن اسارت، اسارت را به اسارت گرفتی

سعی کن در این آزادی اسیر نشوی

انشالله کتابت را به همه زبان ها ترجمه می کنم تا همه بدانند زینب بنت رسول الله چگونه بوده است وقتی کنیز او معصومه اینگونه معصوم بوده است.

به تو بعنوان خواهرم، بعنوان معرف دختر مسلمان شیعه، معرف ایران اسلامی، معرف تربیت خمینی افتخار می کنیم.

حقیقتا شگفت زده شدم و هزاران بار به تو و دوستانت مرحبا گفتم

ساعت ۲۳

(نینوا)

«سلیمانی»

گفتنی است معصومه آباد نویسنده کتاب و عضو فعلی شورای شهر تهران نیز در یادداشتی نسبت به ابراز لطف «حاج قاسم» واکنش نشان داده است.

آباد در نامه خود برای سردار سلیمانی آورده است: «قاسم و احمد و مهدی و محمد و حمید و ... همگی در هیبت‌ها و شکل‌های مختلف اما یکی هستید. خاک جبهه و هشت سال دفاع مقدس همه رنگ‌ها را از شما گرفته و به رنگ صبغه الله در آورده است."صبغه الله و من احسن من الله صبغه" برادرم، یادداشت‌های شما نسخه‌ای مشابه از وصیت شهدا بود و پژواک صدای احمد را در من طنین‌انداز کرد.»

نویسنده کتاب من زنده ام همچنین در بخش دیگری از نامه خود آورده است: «برادرم، در آسمان وجودت تلألو ستارگان بی‌شماری است که می‌درخشد تا چراغ راه گمگشتگان و در راه ماندگان باشد. شجاعت توأم با رأفت ایمان توأم با عمل، مقاومت توأم با صلابت؛ اما آنچه که گوهر وجود تو را متعالی و مرزها را برای تو بی‌اعتبار کرده غیرت است که هر جا صدای مظلومی را می‌شنوی قد و قامت تو پدیدار می‌شود.»

وی همچنین با اشاره به حماسه آفرینی های «سردار سلیمانی» می نویسد: «تو سردار سلحشور امروز برای تحقق ارزش‌های دینی و انقلابی، با دنیا و عافیت طلبی قهر و وداع کرده‌ای. آنچه که در نینوا نوشته‌ای را حتما سرمشق زندگی خود قرار می‌دهم و به چاپ رساندم تا همه دینداران و ارادتمندان تلاش کنند تا خود را از اسارت دنیا خلاص کنند.» 

ما نیز در دهه فجر اعلام میکنیم که راه شما (قاسم، محمدعلی، معصومه و ...) را تا آخرین نفس ادامه خواهیم داد و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی را بر همه ی جهادگران و مدافعان اسلام تبریک عرض می کنیم. ان شاالله که شهادت نصیب همه ی ما شود.

متن نامه «معصومه آباد» در پاسخ به دست نوشته های سردار سلیمانی که با عنوان «راهی به سوی سعادت» نگاشته شده را می توانید در ادامه مطلب بخوانید...



برچسب‌ها: دست نوشته , شهید حسن انتظاری , قاسم سلیمانی , معصومه آباد , من زنده ام , نامه قاسم سلیمانی ,
زنی که از شهادت همسرش شادمان شد
نویسنده خادم الشهدا در چهارشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۱۲ ق.ظ | ۰

مرحومه فهیمه بابائیان‏پور، همسر شهید غلامرضا صادق زاده، در نامه ‏ای به همسرش، می‏نویسد:  

 

«دستم را از زیر چادر بیرون آوردم و یکبار دیگر برای آخرین بار به آن نگاه کردم. از دستم بیرونش آوردم و گفتم: می‏خواهم برای جبهه بدهم. برادری که در دکه ایستاده بود، گفت: چیه؟ طلاست؟ و بی اختیار نوار آهنگران را پشت بلندگوی دکه گذاشت.  

صدای آهنگران در میدان پیچید. اما من به خاطر می‏آوردم لحظات خوشی را که برای خریدنش صرف کرده بودیم. از این مغازه به آن مغازه. مغازه‏دار وقتی آن را آورد، گفت: عقیق این انگشتر یمنی است. تو خوشحال شدی و به عنوان تنها خرید ازدواجمان آن را خریدی. می‏خواستم به آن برادر بگویم: آری طلا است. تنها خرید ازدواجمان است. می‏خواستم بگویم که خیلی دوستش دارم. می‏خواستم بگویم که چند روزی در دستم کردم که خاطره‏اش در ذهنم بماند... برادر نوشت: انگشتر طلا با نگین دریافت گردید... . از دکه کمک به جبهه بیرون آمدم و پیش خود گفتم: یا زهرا (علیهاالسلام) قبول کن!  

منبع: کتاب فهیمه 

این کتاب که شامل نامه های خانم فهیمه بابائیان پور به همسرش است برای زوج های جواب امروزی بسیار توصیه شده است.برای آشنایی با این کتاب حتما به ادامه مطلب مراجعه کنید.



برچسب‌ها: شهادت , شهید حسن انتظاری , علیرضا صادق زاده , غلامرضا صادق زاده , فهیمه بابائیان‏پور ,
لینک دوستان ما
آخرین مطالب وبگاه
پیوندهای روزانه
طراح قالب
شهدای کازرون