دوستش می گفت مدت ها بود علی را می دیدم که ساعتی قبل از مغرب از جمع ما و سنگر ها فاصله می گرفت. با قدم های آرام به سوی خلوت تنهایی خودش می رفت . صدای نوای دلنشین نوای قرآن از بلند گوی تبلیغاتی پخش می شد. غروب خورشید ، صدای قرآن و گام های آرام علی تصویر زیبایی در ذهن ما ساخته بود .
تسبیح را از جیبش بیرون می آورد. دائم در حال ذکر خدا بود . از دیدن این صحنه احساس عجیبی داشتم . دلم می خواست در این لحظات عرفانی با او هم صحبت شوم.
تا اینکه یکی از روزها خلوتش را شکستم و با او شروع به قدم زدن کردم . ذکر خدا از لبانش جدا نمی شد. پرسیدم : علی جان چرا در این موقع از روز خلوت کرده ای ؟! لبخندی زد و گفت : محاسبه !
پرسیدم : چه محاسبه ای ؟! گفت : محاسبه نفس، غروب خورشید پایان روشنایی و روز است. هر انسان باید در پایان روز خود را حسابرسی کند. انساس باید بداند در روشنایی که لذت نور را چشیده چه کار خیری انجام داده.
بعد هم علی با نگاهی به آسمان گفت:
من هم ذره ای از این حیات هستم . باید در این روز که گذشت خود را حسابرسی کنم . چقدر سود دیده ام و چقدر زیان کرده ام! قبل از اینکه در محضر عدل الهی محاکمه شوم باید خود را محاکمه کنم؛ چون حضرت علی علیه السلام می فرماید :
حاسبوا قبل ان تحاسبوا
اگر انسان هر روز پرونده ی خود را بررسی نماید، کمتر مرتکب خطا و گناه می شود ...
علی در قسمت هایی از وصیت نامه اش آورد: ... ای کاش من بی نهایت جان داشتم و فدای حفظ این انقلاب اسلامی و امام عزیز می کردم. من با میل خود به جبهه رفته و خدا را شکر میکنم که چنین توفیقی به من عطا کرده. تعجب می کنم از مردمی که بعد از گذشت سال ها و با این همه شهیدان و این همه توطئه های دشمنان هنوز در خواب هستند. آن ها نور را با این همه روشنی نمیبینند.
البته وظیفه را انجام می دهیم و باکی از نتیجه نداریم. پیروزی و شهادت برای ما فرقی ندارد؛چون هر چه خدا بخواهد حق است.
شهادت فوز عظیمی است که نصیب هر کس نمی شود.
شکر خدا را که انقلاب راه خود را می رود و مردم آگاه شده اند. سختی ها هم تمام می شود. سختی و بلا ها برای مومنان است ... ما باید سختی ها را تحمل کنیم. اگر این ملت با هم باشند و پشتیبان این انقلاب، دیگر کسی نمی تواند ضربه ای به ما وارد کند.
برگرفته از کتاب سوی دیار عاشقان از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی