نویسنده خادم الشهدا در دوشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۳۰ ق.ظ
| ۰
... قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَمَّا حَضَرَتْ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع الْوَفَاةُ ضَمَّنِی إِلَی صَدْرِهِ وَ قَالَ یَا بُنَیَّ أُوصِیکَ بِمَا أَوْصَانِی بِهِ أَبِی حِینَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ وَ بِمَا ذَکَرَ أَنَّ أَبَاهُ أَوْصَاهُ بِهِ فقال : یَا بُنَیَّ ! «یا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ». ( امالی شیخ صدوق ، ص 249 )
امام باقر علیه السلام فرمود: زمانی که وفات پدرم امام سجاد علیه السلام فرا رسید مرا به سینه خود چسباند و فرمود:
ای پسرکم! می خواهم تو را وصیّت کنم به آنچیزی که پدرم قبل از اینکه از دنیا برود، مرا به آن وصیت کرد. و حسین بن علی علیه السلام هم به پسرشان فرمودند: این حرف را پدرم به من وصیت کرد .
یعنی این قدر مهم است که امامان علیهم السلام نسل در نسل این سخن را به یکدیگر منتقل کردند. و آن وصیت این است: ای پسرم! ظلم در همه اشکالش گناه کبیره است. اما این ظلم، ظلمی است که امامان وظیفه می دانند بر حذر داشتنِ آن را به امام بعد از خود به طور مؤکد منتقل کنند. ظلم به کسی(است) که هیچ کس را جز خدا ندارد. بعضی مظلومان کسانی را دارند که می توانند از آنها دفاع کنند. یا پارتی دارد، قوم و خویش دارند، طایفه دارند،از آنها دفاع می کند؛اگر به این هم ظلم کردید بلا شک حرامِ کبیره انجام گرفته است. اما این کجا و ظلم به کسی که می داند هیچ کس را ندارد ، یعنی از شما به هیچ کس نمی تواند شکایت کند.
کسانی که مسئولیت در دستگاههای مختلف دارند ، یا مسئول هم نیستند ، شخصِ دارای اعتباری در جامعه هستند؛ یا ... این فرد اگر ظلمی به کسی بکند ، هیچ کس احتمال نمی دهد که این آدم ظلم کرده است؛ آن مظلوم اگر شکایت هم بکند،همه می گویند ،اشتباه کردی، حق با ایشان است.این طرفی که مورد ظلم این آدم قرار گرفته ،(در چنین شرایطی) هیچ کس را جز خدا ندارد، فقط می تواند به خدای متعال عرض بکند ، پروردگارا! تو می دانی که به من ظلم کردند. هیچ کس دیگر را ندارم . فرمود : از این ظلم بپرهیز!
[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظلّه العالی در مقدمه درس خارج ، تاریخ 14 / 11/93 ]
برچسبها:
امام خامنه ای ,
سردار بزرگ الغدیر شهید حسن انتظاری ,
شرح حدیث ,
شهید حسن انتظاری ,
نویسنده خادم الشهدا در شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۰۹ ق.ظ
| ۰
اگر ما مناجات حق تعالى و ولىّ نعم خود را به قدر مکالمه با یک مخلوقِ عادى ضعیف، اهمیّت دهیم، هرگز این قدر غفلت و سهو و نسیان نمى کنیم. و پُر معلوم است که این سهل انگارى و مسامحه ناشى از ضعف ایمان به خداى تعالى و رسول و اخبار اهل بیت عصمت است؛ ... از حضرت باقر العلوم علیه السلام منقول است که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
وقتی بندة مؤمن به نماز بایستد خدای تعالی نظر به سوی او کند- یا فرمودند خدای تعالی اقبال به او کند- حتی منصرف شود. و رحمت از بالای سرش سایه بر او افکند و ملائکه فرو گیرند اطراف و جوانب او را تا افق آسمان و خدای تعالی ملکی را موکّل او کند که بایستد بالای سر او و بگوید: ای نمازگزار، اگر بدانی کی نظر می کند به سوی تو و با کی مناجات می کنی، توجّه به جایی نمی کنی و از موضعت جدا نمی شوی هر گز».
[ امام خمینی –ره –آداب الصلوه ، موسسه نشر امام خمینی ، چاپ دوم ، 1372 ، ص 39]
برچسبها:
راز و نیاز با خدا ,
رهبر معظم انقلاب ,
سخن بزرگان ,
سخنان آموزنده ,
سردار بزرگ الغدیر شهید حسن انتظاری ,
مناجان نامه ,
نویسنده خادم الشهدا در شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۰۰ ق.ظ
| ۰
عن الصادق علیه السلام : قَالَ : عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام ) فرموده اند: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیمناک است چرا به چهار پناهگاه برای مصون ماندن از آن چهار چیز مراجعه نمی کند !
عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ العَدُو کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ شما که از دشمن می ترسید ، چرا پناه نمی برید به حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیل؛؟ این که می گوید پناه ببرید به حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیل یعنی چه؟ یعنی همچنانی که آن مسلمانان صدر اسلام، پناه بردند به حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیل؛
اولاً در دلِ خود معتقد شدند به اینکه وقتی که در راه خدایند ،خدا برای کمک به آنها کافی است .
ثانیاً بر طبق این اعتقاد عمل هم کردند، با همان حال زخمی (پس از شکست در جنگ احد مجدداً ) به طرف میدان جنگ راه افتادند.
اینجاست که خداوند آنان را از شر دشمن حفظ خواهد کرد. چطور؟ فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقِبِهَا آنان که گفتند حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیل؛ نتیجه اش این شد که : فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ فَانْقَلَبُوا یعنی برگشتند بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ هم نعمت آوردند یعنی از آنها غنیمت گرفتند و فضلٍ و زیادتی از سوی پروردگار که احساس پیروزی و احساس قدرت کردند. لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ هیچ ضرری هم به آنها نرسید. وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقِبِهَا فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ.
این ذکر لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ ذکر شریف حضرت یونس به پروردگار است (در ظلمات بطن حوت) عبارت وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ نشان می دهد که نجات از غم با این توسل، مخصوص حضرت یونس نبود، برای همه است. می فرماید: من تعجب می کنم از کسی که دچار همّ و غم است، دچار اندوه است چطور به این آیه متوسل نمی شود «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِین» (سوره انبیاء آیه 87). ( زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ) توجه به خدای متعال و اعتراف به ظلم و تنزیه پروردگار خاصیتش همین است که غم را از بین می برد. وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُکِرَ بِهِ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ به کسانی که علیه آنها افرادی توطئه کردند و مکاری و سیاست بازی کردند و برای او دام درست کردند ، می فرماید : تعجب می کنم چنین کسی چرا به این آیه شریفه پناه نمی برد ؟
« أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ » (سوره غافر آیه 44) ... زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: یَقُولُ بِعَقِبِهَا فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر (فرعونیان) مصون داشت.» (سوره غافر آیه 45) این عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ؛
این در باره آن دو برادری است که دارای بوستانی بودند که یکی تفاخر می کرد و می گفت در قیامت هم همین ها مالِ ماست . صبح که سراغ باغ خود رفت ، با باغی سوخته مواجه شدو آن برادر مؤمن اورا نصیحت می کند که چرا وقتی که دیدی اموال تو افزون شده نگفتی ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ. وقتی که می بینید نعمتی را خدای متعال به شما داده، این را از آن خدا بدانید و ماشاء الله بگویید. (خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: أنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالًا وَ وَلَداً فَعَسى رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ( عسی در آیه حتم و یقین است) اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی پس (بدان که) حتما خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
[ روایت از امالی شیخ صدوق ص 55 ، شرح حدیث از امام خامنه ای درمقدمه درس خارج 24/1/93 و 25/1/93 ]
نویسنده خادم الشهدا در پنجشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۳۸ ق.ظ
| ۰
قال الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : إذا صَلَّیتَ صلاةً فَریضَةً فَصَلِّها لِوَقتِها صلاةَ مُوَدِّعٍ یَخافُ أن لا یَعودَ إلَیها أبداً ( امالی ، ص 329 )
اولاً نماز را در وقت آن بجا بیاور ! مراد از وقت فضیلت است. ثانیاً : نماز را همانند نمازِ کسی بخوان که با نماز وداع می کند، مثل این که آخرین نمازی است که می خوانی . فرض کنید ما مشغول خواندن نماز ظهر هستیم، آیا این احتمال نیست که این آخرین نماز ما باشد؟ این احتمال، کوچک نیست و احتمال کمی هم نیست! بعضی ها نشسته بودند، حرف می زدند، گعده کرده بودند، همان جا عزرائیل آمد و قبض روحشان کرد!
بعضی ها روی منبر بودند، مشغول صحبت بودند ، بعضی ها سر سفرة غذا بودند. در همة این احوالاتی که من و شما در شبانه روز در آن احوال هستیم ، احتمال حضور جناب عزرائیل وجود دارد. بنا براین این احتمال ، احتمال کمی نیست . اگر کسی اقبال همراهش باشد که این اتفاق در حال نماز بیفتد ، این خیلی خوب است.
بر خلاف کسی که... خدای ناکرده در حال معصیت خداست، در آن حال از دنیا می رود که این اتفاق نامطلوبی است، خداوند ماها را از آن محفوظ بدارد. لکن چون این احتمال هست، پس نماز را آنچنان بخوانیم که گویی داریم با نماز وداع می کنیم... مثل کسی که می ترسد هرگز فرصت نماز خواندن پیدا نکند.
[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج ، 15/02/1394 ]
برچسبها:
شرح حدیث از خامنه ای ,
شهید حسن انتظاری ,
پند ,
نویسنده خادم الشهدا در سه شنبه, ۸ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۳۶ ب.ظ
| ۰
رهبر اگر فرمان دهد غسل شهادت می کنم
برچسبها:
9 دی ,
حماسه دیماه ,
رهبر ,
شهادت ,
شهید حسن انتظاری ,
فتنه 88 ,
نویسنده خادم الشهدا در دوشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۴۶ ق.ظ
| ۰
عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم : ثَلاثٌ مَن لَم تَکُن فیهِ لم یتم َّ لهم عمل،وَرَعٌ یَحجُزُهُ عَن مَعاصِى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ،و خُلُقٌ یداری به الناس،و حِلمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ. ( الشافی صفحه 559)
شرح حدیث از حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظلّه العالی)
سه خلصت است که اگر در کسی نباشد ، کار او کامل نخواهد شد، یا کار کامل و تمامی از او سر نخواهد زد.یعنی: شرط کمال اعمال نیک و حسنات انسان در زندگی، وجود این سه خصلت است،مجموعه این سه خصلت موجب می شود که فعالیت انسان،عمل انسان در طول زندگی،یک عمل کامل و تامّی باشد.
1 - ورع (پرهیزگاری، پارسایی) داشته باشد ، که این ورع موجب می شود انسان از معاصی الهی دوری کند. ورع، مانع می شود از ارتکاب معصیت. این شرط اول است.
2 - اخلاقی داشته باشد که با مردم به وسیله این اخلاق مدارا کند. مدارا یعنی ملاطفت کردن،رفتار ملاطفت آمیز با مردم داشتن. اعم از مؤمن و غیر مؤمن،اعمّ از آن کسی که انسان او را از لحاظ اعمال و رفتار می پسندد، یا نمی پسندد . با همه مدارا کند. این مدارا ... یک جنبه دیگری است، غیر از جنبه امر به معروف و نهی از منکر، و غیر از جنبه تکبّرِ با متکبّراست ... اینها باهم منافاتی ندارند. هر کدام یک مقوله ای است. معنای مداراة الناس این است که در معاشرت های متعارف زندگی،انسان با افراد با مدارا رفتار کند. این مدارا گاهی به معنای اخلاق خوش و رفتار نرم است،گاهی به معنای اغماض از بعضی از بدیهایی است که از او سر می زند...
3 - حلم ( نیز در این روایت ) به معنای ظرفیت و بردباری است، انسان روحاً دارای این ظرفیت باشد،که اگر بدی ای را دید،از جا در نرود. حلم در مورد شادمانی ها هم می آید.انسان یک چیزی را که مایه خوشبختی و خوشحالی اوست،اگر برای او پیش آمد،از جا در نرود. حلم به این معناست.
منبع: جلسه 282، مورخ ، سه شنبه 15 /2/ 88
برچسبها:
شرح حدیث از خامنه ای ,
شرح حدیث ثلاث من لم تکن فیه ,
شرط کمال ,
شهید حسن انتظاری ,
نویسنده خادم الشهدا در جمعه, ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۱ ق.ظ
| ۱
فی الکافی عن الصادق (علیه السلام) : إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً زَهَّدَهُ فِی الدُّنْیَا وَ فَقَّهَهُ فِی الدِّینِ وَ بَصَّرَهُ عُیُوبَهَا وَ مَنْ أُوتِیَهُنَّ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ. ( الشافی ، ص 533 )
شرح حدیث از حضرت آیت ا.. العظمی امام خامنه ای (مدظلّه العالی)
این سه خصوصیت را خداوند به هرکس داد نشانه این است که به آن بنده محبت دارد.
1. خدای متعال به این شخصی که مورد محبت اوست، بی رغبتی به دنیا می دهد.دوم
2. او را در دین فقیه می کند. یعنی عالم به دین و عارف به احکام دین می شود. ... ( نسبت به دین بصیرت پیدا می کند. )
3. عیوب دنیا را به او نشان می دهد. ما غالباً از عیوب دنیا غفلت داریم.مثل بچه ای که یک ظرف شیرینی یا یک اسباب بازی جلوی چشمش هست . این دیگر هیچی نمی فهمد. غیر اینکه آن را بدست آورد.... بعد هم که بدست آورد از اینکه خوردن (شیرینی) برای او ضرر دارد غافل است. (فقط) مجذوب و دلباخته آن است. وضع ما مردم معمولی نسبت به دنیا همین است.
نگاه می کنیم به همین ظاهر قضیه. ثروتی ، جاه و جلالی ، زر و زیورهایی ، از این چیزهایی که در زندگی معمول است. تمام هم نمی شود. یعنی انسان از این چیزها سیری هم ندارد.
مثل آب دریا،در روایت دارد که هرچه انسان بنوشد تشنه تر می شود . عیوبش را نمی فهمیم لکن کسی که تفضّل خدا شامل حال او شده است،عیوب دنیا را می فهمد ... و اگر کسی این سه چیز را داشته باشد خیر دنیا و آخرت به این شخص داده شده است...
منبع: نشریه موعظه خوبان شماره 96 معاونت تربیت و آموزش عقیدتی سیاسی سپاه ( جلسه237 مورخ 30 / 07/ 1387 )
برچسبها:
بیانات رهبری ,
جملات آموزنده ,
جملات تکان دهنده ,
جملات فلسفی کوتاه ,
خیر دنیا و آخرت ,
شرح حدیث از خامنه ای ,
شهید حسن انتظاری ,
نویسنده خادم الشهدا در دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۲۲ ق.ظ
| ۱
بسم رب الشهدا و الصدیقین
اینجانب ناصر الدین باغانی بنده ی حقیر درگاه خداوند چند جمله ای را به رسم وصیت می نگارم. سخنم را در باره عشق آغاز می کنم:
هر آنکه نیست در این حلقه زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
ما را به جرم عشق مؤاخذه می کنند . گویا نمی دانند که عشق گناه نیست. اما کدام عشق؟!
خداوندا، معبودا، عاشقا، مرا که آفریدی، عشق به پدر و مادر را در من به ودیعت نهادی.
مدتی گذشت. دیگر عشق را آموخته بودم، اما به چه چیز عشق ورزیدن را نه، به دنیا عشق ورزیدم. به مال و منال دنیا عشق ورزیدم. به مدرسه عشق ورزیدم. به دانشگاه عشق ورزیدم.
اما همه اینها بعد از مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد. یعنی عشق به تو، فهمیدم عشق به تو پایدار است و دیگر عشق ها، عشق های دروغین است. فهمیدم که (( لا یَنفَعُ مالٌ و لا بَنون)) . فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود ((یَفِرُّ المَرءُ من اخیه و صاحبته و بنیه و امه و ابیه و...))
پس به عشق به تو دل بستم. بعد از چندی که با تو معاشقه کردم به یکباره به خود آمدم! دیدم که من کوچکتر از آنم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آنی که معشوق من قرار بگیری. فهمیدم که در این مدت که فکر می کردم عاشق تو هستم اشتباه کردم!!
این تو بودی که عشق من بودی و مرا می کشاندی . اگر من عاشق تو بودم باید یک سره به دنبال تو می آمدم. ولیکن وقتی توجه می کنم گاهی اوقات در دام شیطان افتاده ام ولی باز به راه مستقیم آمده ام. حال می فهمم که این تو بودی که عاشق بنده ات بودی و هرگاه او صید شیطان شده تو دام شیطان را پاره کردی . هرشب به انتظار او نشستی تا بلکه یک شب او را ببینی! حالا می فهمم که تو عاشق صادق بنده ات هستی. بنده را چه که عاشق تو شود.( عنقا شکار کس نشود دام باز گیر)
آری تو عاشق من بودی و هرشب مرا بیدار می کردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوقت می نشستی اما من بدبخت ناز می کردم و شب خلوت را از دست می دادم و می خوابیدم. اما تو دست بر نداشتی و آنقدر به این کار ادامه دادی تا بالاخره من گریز پای را به چنگ آوردی.
من فکر می کردم که با پای خود آمده ام و چه خیال باطلی . این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود. مرا که به چنگ آوردی تا به دور از هرگونه هیهو با من نبرد عشق ببازی و من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب می کردم. آخر تو بزرگ بودی و من کوچک. تو کریم بودی و من لئیم. تو جمیل بودی و من قبیح. تو مولا بودی و من بنده و من شرمنده از این همه احسان تو بودم.
کمند عشقت را محکم تر کردی. مرا به خط مقدم عشق بردی. در آنجا از شراب عشقت به من نوشاندی و چه نیکو شرابی بود. من هنوز از لذت آن شراب مستم.
اولین جرعه آن را که نوشیدم مست شدم و در حال مستی تقاضای جرعه ای دیگر کردم. اما این بار تو بودی که ناز می کردی و مرا سر می گرداندی پیاله ام را به طرفت دراز کردم و تقاضای جرعه ی دیگر کردم اما پیاله ام را شکستی.
هرچه التماس کردم که جامی دیگر بده تا از حجاب جسمانی بیاسایم ندادی و زیر لب به من خندیدی و پنهانی عشوه کردی. اکنون من خمارم و پیاله دست. هنوز در انتظار جرعه ای دیگر از شراب عشقت به سر می برم ای عاشق من ای اله من پیاله ام را پر کن و مرا در خماری نگذار تو که یک عمر به انتظار نشسته بودی حال که به من رسیده ای چرا کام دل بر نمی گیری تو که از بیع و متاع عشق دم می زدی چرا هم اکنون مرا در انتظار گذاشته ای؟!
اگر بدانم که ریدار متاعم نیستی و اگر بدانم که پیاله ام را پر نمی کنی پیاله خود می شکنم و متاعم را به آتش می کشم تا در آتش حسرت بسوزی و انگشت حیرت به دندان بگزی!
به آهی گنبد خضرا بسوزم
جهان را جمله سرتا پا بسوزم
بسوزم یا که کارم را بسازی
چه فرمایی بسازی یا بسوزم....
امّا شهادت چیست؟ (از زبان خود شهید)
آن گاه که دو دلداده به هم می رسند و عاشق به وصال معشوق می رسد و بندۀ خاکی به جمال زیبای حق نظر می افکند و محو تماشای رُخ یار می شود، آن هنگام را جز شهادت چه نام دیگری می توانیم داد؟ آن هنگام که رزمنده ای مجاهد، به سوی دشمن حق می رود و ملائک به تماشای رزم او می نشینند و شیطان ناله بر می آورد و پای به فرار می گذارد و ناگهان غنچه ای می شکفد، آن هنگام را جز شهادت چه نام می توانیم داد؟ شهادت خلوت عاشق و معشوق است. شهادت تفسیربردار نیست.
شهید کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود گیرد، شهید در این دنیا قبل از اینکه به خون بتپد، شهید است. و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمی توانید بشناسید و بفهمید، بعد از وصلشان نیز نمی توانید درکشان کنید. شهید را شهید درک می کند. اگر شهید باشید شهید را می شناسید و گرنه آئینۀ زنگار گرفته، چیزی را منکعس نمی کند. برخیزید و فکری به حال خود بکنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد. شهیدان به حال شما غصه می خورند، و از این در عجبند و حیرت می کنند که چرا به فکر خود نیستید. به خود آیید و زندان تن را بشکنید. قفس را بشکنید و تا سر کویِ یار پرواز کنید و بدانید که برای پرواز ساخته شده اید نه برای ماندن در قفس، این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان درآیید.
ای خوش آن روز کز این منزل ویران بروم
رخت بر بندم و تا مُلک سلیمان بروم
پیام آیت الله سید علی خامنه ای(رئیس جمهور وقت)
«بسم الله الرحمن الرحیم»
نوشتجات شهید عزیز را مکرر، خوانده و هر بار بهره و فیض تازه ای از آن گرفته ام. این را باید بزرگترین فرآورده انقلاب بدانیم که مردانی در سنین جوانی و در میدان نبرد، معرفت و بصیرت پیران طریقت را پس از سال ها سلوک و ریاضت به دست آورده و به کار بسته اند و این تحقق وعده ی الهی است که:
«والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا...» جوانانی از این قبیل شایسته است که الگوی جوان مسلمان و راهنمای همگان باشند. این عزیزان عمر کوتاه و کم آلوده به گناه خود را با عبادت و مجاهدتی مخلصانه، روح بها بخشیدند. خداوند هم به پاداش این عمل صالح - سرچشمه های معرفت و محبت را بر دل و جان پاک آنان گسترد و سرانجام هم از ساغر شهادت سرخوش و به فیض لقاء الله سرافرازشان کرد.
گوارا باد بر آنان و روزی باد بر آرزومندان.
سید علی خامنه ای
منبع: کتاب پنجاه سال عبادت، حدیث عشق (شهید ناصرالدین باغانی)، کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
برچسبها:
جملات فلسفی ,
سردار بزرگ الغدیر شهید حسن انتظاری ,
شهید ناصرالدین باغانی ,
عشق ,
وصیت نامه شهدا ,
وصیت نامه شهید باغانی ,
نویسنده خادم الشهدا در شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۳، ۰۸:۳۷ ق.ظ
| ۰
گرگ درنده ای به نام رژیم صهیونیستی در غزه در حال فاجعه آفرینی است و بشریت باید در مقابل جنایات این رژیم خونخوارِ کافر عکس العمل نشان دهد.
کسی گمان نکند اگر موشک های غزه نبود، رژیم صهیونیستی کوتاه می آمد، چرا که در کرانه ی باختری موشک یا تفنگ وجود ندارد و تنها سلاح مردم، سنگ است، اما این رژیم مردم آن جا را نیز کشتار و تحقیر می کند.
برچسبها:
بیانات رهبری ,
رژیم ,
شهید حسن انتظاری ,
صهیونیست ,
غزه ,